شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

فراز هایی از نمامه دانشجو شهید آخوندی به مادرشدر شلمچه


سلام به تمام دوستان . هر کس می خواد بدونه ما چه طور تو جنگ و تمام صحنه ها پیروز شدیم و می شویم مطلب زیر را بخونه مخصوصا اونایی که میگن دشمن ما چه امکانات و سلاحهایی
 

فراز هایی از نامه دانشجو شهید آخوندی به مادرشدر شلمچه

« مادرم شما خوب می دانید که رفتنم عاشقانه بود و علی رقم شناخت مشکلات این راه هرگز از حرکت باز نایستاده ام،همیشه در این لحظات آشفته بودم ، اما این بار اطمینان و آرامش عجیبی به سراغم آمد . آرزو های دنیوی از دلم رخت بربسته و هیچ چیز جز عشق و محبت به خدا و ائمه اطهار و امام امت در وجودم راه ندارد.حاظرم بار ها تکه تکه شوم اما دل امام امت شاد باشد .مادرم،هوشیار باشید که دنیا می گذرد ، هرچه هست آخرت است ........هرگز فراموش نکنید که این مسیر را دوست دارم و همیشه آرزویم رسیدن به فیض عظمای شهادت است. مادرم در حقم دعا کنید»

و اما قسمتی از نامه سرباز آمریکایی به مادرش در عراق

« سلام مامان! من از شما معذرت می خواهمکه نتوانستم به شما تلفن کنم؛ چون آنها ۷ روز پیش تلفن ها را از اینجا بردند ........به همه بگو من حالم خوب است ، نمی دانم در این جنگ و در فکر جرج بوش چه می گذرد؛ شاید می خواهد مثل پدرش باشد ! او به خاطر هیچ ما را به اینجا فرستاده، به هر حال من به خاطر این موضوع خیلی ناراحتم.مامان! امیدوارم مردم نگذارند آن نادان بتواند هر کاری که دلش می خواهد بکند .
من از لحاظ روحی حالم خوب است ، فقط خیلی دلم برای شما ها دلم تنگ شده است ، من فقط بی صبرانه منتظرم به خانه بر گردم و زندگیم را ادامه دهم»



غنچه با دلی گرفته گفت:
“زندگی” ،
لب ز خنده بستن است،
گوشه ای درون خود نشستن است.
گل به خنده گفت:
“زندگی” ،
شکفتن است،
با زبان سبز راز گفتن است.
گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه،
باز هم به گوش می رسد.
تو چه فکر می کنی؟
راستی کدام یک درست گفته اند؟
من که فکر می کنم،
گل به راز زندگی اشاره کرده است.
هرچه باشد او گل است.
گل، یکی دو پیرهن، بیشتر از غنچه پاره کرده است.( قیصر امین‌پور)



بهشت رفتن

همه دوست دارند که به بهشت بروند

امّا کسی دوست ندارد بمیرد
بهشت رفتن جرات مردن می خواد ...
و شهدا چه زیبا تفسیر کردند جرات را ..


هر صبح


اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبیحَةِ یَومی هَذا
کار دیگری نداریم ..
من و خورشید ..
برای دوست‌ داشتنت بیدار می‌شویم ..
هر صبح …
**************

افت نماز

از شیخ رجبعلی خیاط نقل شده ‌است که:

  «شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور می‌کردم - برای درک فضیلت نماز اول وقت - وارد شبستان مسجد شدم، دیدم شخصی مشغول اقامه نماز است و هاله‌ای از نور اطراف سر او را گرفته، پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مأنوس شوم ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برای او پدیدار است. پس از پایان نماز همراه او از مسجد خارج شدم. نزدیک در مسجد، وی با خادم مسجد بگو مگویی پیدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد، پس از عصبانیت دیدم آن هاله نور از روی سرش محو شد!»
 
 "برگرفته از کتاب کیمیای محبت،‌ حجة الاسلام محمدی ری شهری،‌ با تصرف"

گناهانی که


گناهی که نعمت ها را تغییر مى دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهى که پشیمانى مى آورد، قتل است. گناهى که گرفتارى ایجاد مى کند، ظلم است. گناهى که آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى که جلوى روزى را مى گیرد، زناست. گناهى که مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهى که مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تیره و تار مى کند، نافرمانى از پدر مادر است.

منبع: علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۸۴

امام عشق


شخصى از حضرت امام رضا (علیه السلام) سؤال کرد: که آیا پروردگار شما مى تواند آسمان ها و زمین و هر آنچه در میان است در یک تخم مرغى قرار دهد؟
حضرت فرمود: نعم و فى اصغر من البیضه، قد جعلها فى عینک و هى اقل من البیضه
فرمود: بلى در کمتر از تخم مرغى هم قرار مى دهد و الان در چشم هاى تو قرار داده است که کوچکتر از تخم مرغ است، هرگاه چشم هایت را باز کنى مى بینى آسمان ها و زمین را در صورتیکه نه چشم بزرگ مى شود و نه دنیا کوچک مى شود. پس اگر قدرت خدا به امر محال تعلق نگیرد، قصور و نقصان از جانب قدرت خداوند نیست بلکه عدم قابلیت محل است، چنانچه اگر رحمت خدا شامل حال کفار و مشرکین نشود و آنها را بهشت نبرد، نقصان از جانب رحمت نیست بلکه به خاطر بى قابلیتى آنها است که رحمت شامل حالشان نمى شود، هرچیزى باید محلش قابل باشد تا فائده بخشد. وقتى باران از آسمان آمد به یک زمینى مى آید که گل و لاله مى روید و به زمین شوره زار مى آید، خار و خس مى روید؛ نه این است که در باران نقص باشد بلکه نقص در زمین است که محلش قابل نیست.

غیرت

گفت: که چی؟! هی جانباز جانباز شهید شهید!...

میخواستن نرن! کسی مجبورشون نکرده بود که!

گفتم:چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد!

گفت:کی؟!!

گفتم:همون که تو نداریش!

گفت:من ندارم؟! چی رو؟!

گفتم: غیــــــرت!!

سلام به همگی... نمیدونم چقدر از اتفاقاتی که دیشب تو خیابونا و پارکها افتاد خبر دارید!

ولی اون اتفاقات باعث شد دل خیلی ها بشکنه

از دل شکستن یکی از دوستان دلنوشته ای حاصل شد که وظیفه ی خودم دانستم تو وبم بذارم و بقیه رو آگاه کنم......

التماس دعای فرج



امشب پرچم جمهوری اسلامی ایران بالا رفت و شال ها و روسری ها را هم با خود بالا بُرد

امشب بازی ایران_کره دل مردم ایران را شاد کرد و دل امام زمان(عج) را خون

امشب ایران به جام جهانی رفت و آبروی هر چه ایرانیِ مسلمان بود رفت


امشب ایران بُرد و حیای زنان را هم با خود بُرد


امشب فهمیدم خنده و آهنگ و رقص برای مردمانی که زیر پرچم اسلام زنده اند عقده شده بود



و با بُردِ ایران عقده ها خالی شد!

من امشب برای اولین بار از بُرد ایران خوشحال نشدم

با دیدن صحنه های وحشتناک در خیابان ها و پارک ها فقط گریستم

کاش هیچوقت فوتبال ایران نمی بُرد

الهی الامان..... الهی الامان..... الهی الامان.....

سردرد می گیرم وقتی فکر میکنم صاحب الزمان(عج) این لحظه های شادی ایرانیان را دیده است!

دل آقایمان خون است و من کارم گریستن است


از این پس نپرسید چرا ظهور نمیکند؟ چرا نمی آید؟

دلایلش را من امشب خوب فهمیدم دلایلش را در خودمان جست و جو کنیم

شرمنده آقا ولی نیا

من تاب دیدن این جامعه را ندارم میترسم بیایی ببینی و دلت کباب شود

میترسم بیایی و با دیدن جامعه ی اسلامی ما به غیبت بروی!

غیبتی که نه صغری است و نه کبری

غیبتی برای همیشه و تا ابد....

دیگر تاب و توان نوشتن ندارم

یا علی مدد

28 / 3 / 1392

شب بازی فوتبال ایران و کره ی جنوبی

خاطره ای از شهید

داشتم خونه رو مرتب می کردم
حسین گوشه ی اشپزخونه نشسته و به نقطه ای خیره شده بود
اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چه صداش کردم جواب نداد
رفتم جلوش و گفتم: حسین؟! ... حسین؟! ... کجایی مادر؟!
یهو برگشت و بهم نگاه کرد
گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!

خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان
ار تعجب خنده ام گرفت.
بهش گفتم: قبرت؟! ... قبرت کجاست مادر جون؟!
گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴
چیزی نگفتم و گذشت ...
... وقتی شهید شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم
با کمال تعجب دیدم دقیقا همون جایی دفن شده

که اون روز بهم گفته بود

پشتم لرزید ، فهمیدم اون روز واقعا سر قبرش بوده...
خاطره ای از زندگی شهید حسین فهمیده
راوی : مادر شهید

الله

«اللّه» واقعا آرامبخش است
تا آخر بخونید جالبه...
یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله
«الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند.
این پژوهشگر غیرمسلمان هلند طی گفتگویی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن می‌خوانند و یا کلمه
«الله»را می شنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می‌دهد.وی در ادامه افزود: بسیاری از مسلمان که روی آنان تحقیق می‌کردم از بیماری‌های مختلف روحی و روانی رنج می‌بردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر«الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود.