شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

مدت زمان

وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ

و برای هر گروهی که با هم هستند مدتی تعیین شده است ، وقتی زمان این مدت به سر آید لحظه ای نه به تاخیر افتد و نه به جلو تر انداخته شود

با خاک یکسان میکنیم یعنی چه

جام گیشه؛

وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ
خداوند ابتدا درباره ی شکست سنگین یهودیان پس از فساد اول سخن می گوید. آنگاه از پیروزی آنها پس از شکست خبر میدهد. اما فساد دوم که همراه با نابودی کامل آنها در سرزمین فلسطین است:

" هنگامی که این وعده دوم فرا میرسد گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره میشوند، آن چنان بلائی به سرتان میآورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما میبارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).
آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما میگیرند" و در آن داخل میشوند همانگونه که بار اول داخل شدند" (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آنها به این هم قناعت نمیکنند، "تمام بلاد و سرزمینهایی را که اشغال کرده اند درهم می کوبند و با خاک یکسان می کنند"(وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).


حالا بار دیگر جمله ی رهبری را مرور کنید...
"گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حمله‌ی نظامی میکنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد."(اول فروردین ۹۲)

دوست شهیدت را پیدا کن

دوست شهیدت کیست؟؟ دوست شهیدت را انتخاب کن.با ارسال تاریخ تولد خود (مانند ۱۱تیر) به شماره پیامک ۳۰۰۰۳۲۰۷ شهیدی را که در روز تولد شما به آسمان سفر کرده است را بشناسید

دلا

دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد

به روز مرگ، شعرت، سورۀ یاسین نخواهد شد

فریبت می‌دهند این فصل‌ها، تقویم‌ها، گل‌ها

از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد

مگر در جستجوی ربنای تازه‌ای باشیم

و گرنه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم

خدا با ما که دلتنگیم، سرسنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله‌ ور در باد

بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

شاعر : علیرضا قروه ، مجموعه‌ شعر «چمدان‌های قدیمی»

اقا مهدی زین الدین

اقا مهدی خیلی دوستت دارم

حجاب

به نظر شما کدامیک باشکوهتر هستند؟
خانه ی خدا نیز با حجاب مشکی زیبا میشود.

خواهر من در میان نـــــــــگاه پر مهر امام زمـــــــــــان (عج)

ونـــــــــــــگاه شهوت آلود پســــــــران ،کدام را میخواهی...؟؟

اعتماد به حضرت زهرا سلام الله علیها

گفتم ببین منو قبول داری؟ گفت آره. گفتم من چند ساله با جوونا کار میکنم، کسی که نتونه حرفشو بنویسه بعدشم نمیتونه بگه. یک و دو و سه و چهار کن و بنویس. گفت باشه.


حتما بخوانید فوق العاده است

ادامه مطلب ...

رؤیای صادقه

 یکی از تجار محترم قم «آقای حاج سیدعلی» متوفی 1348 می گوید: من در تهران در مجمعی بودم، اتفاقاً فرماندار کاشان نیز در آن مجمع حضور داشت. یکی از افراد مجلس از فرماندار پرسید: شما در طول حکومت خود در کاشان از عجایب چه دیدید؟
فرماندار در جواب گفت: آن زمانی که در کاشان حکومت داشتم، مردم از ترس عقرب شب ها روی تخت می خوابیدند، و بعضی ها برای احتیاط بیشتر، پایه های تخت را میان آب می گذاشتند تا جانوری از پایه های تخت بالا نرود. این رسم در تمام کاشان وجود داشت و چاره ای جز این نبود.
من هم در تابستان، طبق همان عادت و رسم دیرینه ی کاشان، برای حفظ جانم که شب با خیال راحت خوابیده باشم، در پشت بام خانه ی مسکونی خود چنین جایی برای خودم درست کردم و علاوه بر آن پشه بند هم داشتم که از تمامی جهات جای من محفوظ باشد و از گزند جانوران و گزندگان در امان باشم و علاوه بر این ها وقتی که به بالای بام می رفتم، خدمت گزاران نردبان را برداشتند تا آسایش خاطر بیشتری باشد و احتمال آمدن جانور از پایین به بالا هم نباشد.

من شبی با خیال راحت خوابیده بودم، در عالم خواب دیدم که عقربی میان پشه بند از ساق پایم آمده و روی سینه ام نشسته است، در این حال دیدم شخصی به آن عقرب می گوید: تو اینجا چه می کنی؟ گفت: آمده ام تا این شخص بداند با آن همه مراقبت باز می توانیم بیاییم، ولی مأمور گزند و آسیب نیستیم.
من وحشت زده از خواب بیدار شدم، ناگهان دیدم عقربی روی سینه ی من نشسته است، فوری داد زدم، خدمت گزاران آمدند و عقرب را گرفتند و من از آسیب حتمی نجات یافتم.
گر نگهدار من آن است که من می دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

ای عابر


tulpenglitterlijn.gif
ای عابر بزرگ که با گامهای تو ...
از انتظار پنجره تجلیل می‌شود

تا کی سکوت و خلوت این کوچه‌های سرد
بر چشم های پنجره تحمیل می‌شود؟

آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل می‌شود؟

بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو
بازار وزن و قافیه تعطیل می‌شود

 
«آنروز هفت سین اهورایی بهار
موعود! با سلام تو تکمیل می‌شود»

48.gif48.gif48.gif

یک صبح قشنگ


یک صبح قشنگ، بی خبر می آید
آن مرد بزرگ از سفر می آید
وقتی همه منتظرانش خوابند
با سیصد و سیزده نفر می آید

مثل عکس


مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست




چادر

از خانم موسوی - که در دوران دفاع مقدس به عنوان امدادگر حضور داشته اند- می خواهیم که از بین همه تصویرهای آن زمان، یکی که از همه در ذهنش پررنگ تر است را بگوید. چیزی که شده باشد پس زمینه ذهنش از آن ایام و آن آدم ها. خاطره ای می گوید که شاید تاثیرش اگر از تاثیر کتاب فلسفه حجاب شهید مطهری بیشتر نباشد، کمتر نیست:

"یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.

اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت.
مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. 
من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم. همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد...
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم".


سردار دوستت داریم

کسی که خواب را از امریکائیها ربوده است کسی که برای امریکائی ها بعنوان خطرناک ترین و مرموز ترین فرد جهان شناخته بشه رو باید خیلی بهش افتخار کرد

گرفته یار


هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد،بدان خدا کرده است.زود برو با او خلوت کن و بگو :
با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟

هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 حاج اسماعیل دولابی

چرا

تیم سپاهان در بازی روز چهارشنبه خود همزمان با تیم استقلال تهران در جام باشگاههای ایران به مصاف حریفش می رود حال چند مسلئه وجود دارد که چراهایی را در ذهن مخاطبان بوجود می اورد؟
1-چرا باشگاه استقلال که در خارج از کشور بازی دارد بازیش از شبکه 3 سیما پخش می شود وتیم سپاهان شاید از شبکه ورزش پخش شود؟
2-اگر سپاهان در خارج از کشور بازی داشت ایا باز هم به رسم اینکه تیم بازی در خارج از کشور داردپخش مستقیم ازشبکه 3 سیما داشت یا بازهم شبکه ورزش یا شماشاید پخش می کرد؟
3-تراکتور سازی تبریز تیم فوق العاده خوبی است حتی بهترین تماشگران را در طول بازیهای لیگ داشته است ولی بازهم با بی مهری صدا وسیما روبروست البته نه به بی مهری سپاهانیها
4-چرادوتیم پایتخت اگر به مثلا یک تیم دسته چندمی بازی داشته باشند باید مستقیم پخش شود وتیمهای شهرستانی با بهترین تیم دنیا هم بازی داشته باشدشاید بازپخش داشته باشد؟

ودر اخر که چراهای بسیاری نیز هست باید فکر بکنیم برای این تیمهای شهرستانی که با هیچ می ایند ولی در مقابل این دوتیم با ناداوری می بازند مثلا اول فصل گهر بازی را برد از پرسپولیس ولی به لطف داوری گل زده اش اصلا گرفته نشد وبازی سایپا با استقلال هم به لطف داور گلش اصلا دیده نشد حالا شما بگویید کدام تیمهای بیشترین سود را از داوری های  لیگ برده اند حساب دودوتا چهار تاست .اگر در شهرستانها هم مانند اروپا چرا راه دور می رویم مانندمردم باصفای  تبریز طرفدار تیم خودشان بودند فقط ان موقع  تیمهایی مثل استقلال وپیروزی جایی در بالای جدول نداشتند البته به لطف فدراسیون وداوران زحمت کش هیچ گاه مشکلی برایشان پیش نمی اید امسال هم که درجام حذفیر احتمالا بازی فینال به پرسپولیس واستقلال می رسد وپیروزی قهرمان خواهد شد.

رایحه نور

52.gif52.gif52.gif
دنیا بازار است و مردم درآن دو دسته اند :
آنکه خود را فروخت و به تباهی کشاند

و آنکه خود را خرید و آزاد کرد

(علی ع ، نهج البلاغه ، حکمت ۱۳۳)


52.gif52.gif52.gif

سربازان اسرائیلی این چنین اند

باز 20 ساله ارتش اسرائیل، در صفحه شخصی خود عکس فوق را همراه با عکس دیگری منتشر کرد

این همان اسلحه ای است که از دوربینش کودک فلسطینی دید زده شده است

قطار بسوی

قطاری سمت خدا میرفت ، همه مردم سوار شدند ،
وقتی به بهشت رسید همه پیاده شدند یادشان رفت مقصد خدا بود نه بهشت

تا اخر ایستاده ایم

ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است .

ایا راستی خیانتکاران می فهمند ودانسته خیانت می کنند

از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.


فجر صادق


فجر آمده بود تا صداقتهایمان را با عیار عشق مابه حضرت خورشید مشخص شود اولین روزهایی انقلاب بود همه وهمه بوی امقلابی شدن می دادند وهمه وهمه دم از جوانه ای می زدند که در دل سیاهی رشد می کرد وتلالو نور آن دل مظلومان عالم را نورافشانی می کردگذشت وگذشت تا عده ای فهمیدند حضرت امام با هیچ کسی عقد اخوت نبسته است وهمه باید در خدمت انقلاب باشند نه در خدمت خودشان وارام ارام از قطار انقلاب پیاده میشدند مسعود رجوی، بازرگان وبزرگانی که حتی نامشان هم بزرگ بود القصه گذشت وگذشت تا اینکه انقلاب را خطردیگری تهدید کرد راستی یک دزد سنگی را انداخت ورفت همه وهمه جهاد شدند جوانان رفتند به جنگ دیو وانجا بود که انقلاب درختش ابیاری شد انجا نیز دیدیم که عده ای از قطار انقلاب خودشان را به بیرون پرتاب کردند همه چیز گذشت وجنگ تحمیلی هم با رفتن عده قلیلی به جبهه گذشت وانها رستگار شدند که رفتند وبه معشوق رسیدند بعد از جنگ عده ای سردار شدند ولی سردار سازندگی وعده ای هنوز عشق  جنگ را در نفسهایشان میدیدی نفسهایی که گاه به شماره می افتاد وسردار نبودند ولی سردار سازندگی ،عشقش ساختن بود به عشق خودش وفرزندانش وبازهم گذشت تا از سه سید فاطمی خاتمی به میانه امد هرچه حضرت ماه ازدستش رنجید او خوشحال تر بودانقدر پیش رفت تا دستشویی های انرژی هسته ای را هم پلمپ کردندغربیها خوب میدانستند چه می کنند ولی اینها گفتگوی تمدنها داشتند در همان روزهای گفتگو بود که عراق وافغانستان زیر چکمه ازادی به سبک غرب لگدمال شد گذشت وگذشت تا اینکه نوید امد که دیگر دوران سازندگی واصلاحات تمام شد چهار سال اولش انقدر زیبا گذشت که فکر کردیم او همانی است که مملکتمان را خواهد ساخت  ولی در چهار سال دوم فتنه ای عظیم برایش درست کردند هشت مال طول کشید ولی دفاع مقدسی بود که مقدس بودنش برای کسی پوشیده نیست راستی همانهایی این جنگ را تحمیل کردند که با امام عکس داشتند وبا امام بودن را ملاک خوب بودنشان می دانستند ومی گفتند ما نخست وزیر جنگ بوده ایم وشمشیرهای ما سیف الانقلاب است وهمه ما همانهایی هستیم که امام ما را طلحه الخیر می نامیدند همه اینها را قبول داریم سیف الانقلاب بودنشان را زبیر بودنشان را طلحه الخیر بودنشان را ولی با علی بودنشان را قبول نداریم همتشان این بود که ولایت فقیه رااز جامعه براندازی کنند اما کور خوانده بودند انجایی که هشت سال طول کشید ماندیم وجنگیدیم اینجا که هشت ماه بیشتر نبود عشق ما عشقی است از سر عاشقی وهرگزبی یاورش نخواهیم گذاشت وحال از ان روزها هم زمان گذشت وروسیاهیش به ذغال ماند ودر همین هشت سالی که گاها احمدی نژاد هم به اوت زد پیشرفت فراوان کردیم سلولهای بنیادین،انرژی هسته ای ،موشکهایی که لرزه به تن صهیونستها انداخت وپیشرفتهایی که ما را در جهان از لحاظ علمی جزء ده کشور اول جهان دانستند راستی انهایی که می دانند محاصره اقتصادی به ضرر منافعشان است هر روز ناراحت هستند ومی گویند محاصره اقتصادی فلجمان کرده است ولی بدانند اینجا ایران است ومردانی دارد که حاضر نیستند ناموسشان ودینشان را بدهند تا محاصره را از رویشان بردارند وپول پرستان وسرداران سازندگی که فرزندانشان از نردبان این انقلاب بالا رفتند بداند ما با حضرت ما عقد اخوتی بسته ایم که خودمان را فدایش کنیم وهرگز نخواهیم گذاشت ناراحت شود.راستی شعب ابی طالب که یادتان هست پیامبر مهربانیها را سه سال محاصره کردند ولی پیروز شد ونور بر تاریکی غلبه کرد وحال انقلاب ما ما نیزپیروز شدوشاهد بیداری اسلامی هستیم وپیروزیش در سرتاسر دنیا مشهود است به کوری چشم بدخواهان

تا کاشف


تا کاشف غربت شهیدان گشتیم
دنبال پلاک و استخوان در دشتیم
مهدی عجل اله فرجه به خدا اگر مجوز می داد
دنبال مزار مادرش می گشتیم
سید محمد حسین ابوترابی