شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

موزه درد معاصر

Image result for ‫همسر شهید‬‎

دور از تو آن چه سمت چپ سینه ی من است

دل نیست

موزه درد معاصر است...

از درد سخن گفتن واز درد شنیدن

از درد سخن گفتن واز درد شنیدن


 با مردم بی درد ندانی  که چه دردیست


بماند برای روز مباداجواب

انهایی که خودشان را به...... زده اند

 

درمان

ای درمان دردهایم سلام

طبیب




به زخم های جان من بنه ز لطف مرهمی

به قلب زار من اگر شفا دهی چه می شود
هر آن طبیب کآمدم فزون نمود درد من
تو دردهای من اگر دوا کنی چه می شود

اتش گرفته دلم

خدایا قلبم اتش گرفته است ومأمن دردشده است

وقتی فیلم پیاده روی را می بینم

خجالت زده می شوم که چرا مرا دعوت نکردند

واین چرا را در وجود عاصی خودم می بینم

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

ای درد


 
ای درداگرتونماینده خدایی که برای آزمایش
 من قدم برزمین گذاشته ای تورا می پرستم،
تو را در آغوش میکشم و هیچگاه شکوه نمیکنم ،
بگذار بند بندم از هم بگسلد،

هستی من در آتش بسوزد،
و خاکسترم به باد سپرده شود ،
باز هم صبر میکنم و خدای بزرگ را عاشقانه می پرستم .
...............

ای خدا،این آزمایشهای دردناکی که
فراراه من قرار داده ای،
این شکنجه های کشنده ای را که بر من روا
داشته ای همه را می پذیرم.
شهید دکتر مصطفی چمران

درد



اینروزها دردی دارم که جسمم را فشرده است

ودردی که روحم را فشرده است

آن یکی را تحمل اش آسان است وبا مسکنی

درددش تسکین پیدا می کند

واین یکی را مسکنی نیست وشرمندگی اش

برایم کشنده شده است .

شرمنده دوستانی که

مرا خوب میدانندو

حتی بهترین شان که همیشه مرا همراهی می کند

وخدایی که مرا بهتراز خودم می شناسد

ای حضرت عشق اینبار هم از من نادیده بگیر

بد مستیهایم را که از نفسم سرچشمه گرفته است


مولای من


مولای من!
مهدی جان... بیا که جاده قلبمان را پاییز گرفته
و چشم انتظار بهاریم
بیا که در سختی انتظارت،
در سرخی غروب،
 بر جاده پر درد انتظار غمگین نشسته ایم.

اباصالح المهدی ادرکنی

ابا صالح دلــــم سامان نـــدارد.... مگر هجر تــو را پایـــان نـــدارد
ابا صالـــح بیـــا دردم دوا کــن..... مرا از دیدنـــت حاجــت روا کن

فقر ، درد، آتش، دشمنی

 
 چهار چیز است که کمش هم بسیار است:
فقر ، درد، آتش، دشمنی

درد دارد

{دَرد} دآرد !!!!!

زنـבگـے دَر عَصــــرے کـﮧ شُعآرِ مـَردُمآنـش
"مآ اَهلِ کوفـﮧ نیستیمــ بآشَـد"

امآ

طلحـﮧ و زُبیـــــــرهآ בر وسط
میدآن عربَـده کشــے کنند و

{علـے} هَمُچنآن تنهآ بمآنـَد

نمک

میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!!

امّا چرا کسی نفهمید! “نمک” برای من که خاطراتم

 زخمی است شور نیست…مزه “درد” میدهد…!!…