شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

طبیب




به زخم های جان من بنه ز لطف مرهمی

به قلب زار من اگر شفا دهی چه می شود
هر آن طبیب کآمدم فزون نمود درد من
تو دردهای من اگر دوا کنی چه می شود

نظرات 1 + ارسال نظر
... سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 09:28 ب.ظ

دلم به وسعت دنیا گرفته آقاجان!
از این زمانه از این جا گرفته آقاجان!

بیا دوای غم و غصه ها تویی مولا
برای توست که دل ها گرفته آقاجان!

میان خشکی این شهر مانده ام عمری
دلم بهانۀ دریا گرفته آقاجان!

کجا جزیرۀ خضراست من نمی دانم
دلم برای همان جا گرفته آقاجان!

هزار سال نگاه شکستۀ زهرا
برای توست که احیا گرفته آقاجان!

از آن زمان که نبودی دلم به نامت بود
عجیب نیست که حالا گرفته آقاجان!

هزار سال گذشته هنوز پنهانی
غریب مانده ام آقا خودت که می دانی ...

" محمد ناصری "

هزار سال گذشته هنوز پنهانی
غریب مانده ام آقا خودت که می دانی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد