شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪﺍﯼ




ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﮐﺎﻇﻢﺯﺍﺩﻩ
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﻧﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ
ﻣﯽﮔﻔﺘﯿﻢ: " ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻪ ﺷﻢ"! ،
 ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ
ﺑﺨﻨﺪﻡ، ﮔﻔﺘﻢ: " ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺧﯽﻫﺎﯼ ﺑﯽﻣﺰﻩ ﻧﮑﻦ "
ﮔﻔﺖ : " ﺣﻤﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﺧﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ،
 ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻨﻢ ". ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﯽ
ﻣﯿﮕﻢ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ.
ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﺸﻢ، ﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﻭ ﭼﻪ ﻧﺨﻮﺍﯼ !
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﺪﺍ
ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﻫﻤﻮﻧﻪ !
 
ادامه مطلب ...

شوخ طبعی جبهه


از آن اشخاصی بود که دائم باید در

میان گودالهای قبر مانند،

سراغش را می گرفتی. یکسره مشغول ذکرو عبادت بود.

پیشانی بندی داشت با عنوان «یا زیارت یا شهادت»

که حقش را خوردند. از آنجا مانده از اینحا رانده!

هر وقت هم برای پاکسازی میدان مین داوطلب می شد

نامش در نمی آمد. آخر جنگ بچه ها یک پارچه تهیه

کرده و روی آن نوشته بودند: کمک کنید. روی دست

خدا باد کرده، دعا کنید تیر غیب بخورد. 

منبع : کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم

(شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی