یار من,یوسف,نیا
اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
ای گل زیبای من ,
از غربتت اشکی نریز
نازنین ، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست
ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست
چشم سر، خیس است امّا چشم دل، مرطوب نیست
آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است
علتش این است اگر محصول ها مرغوب نیست
سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده
ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست
این دل بی در اگرچه جای این و آن شده
غیر تو اصلا ً برای من کسی محبوب نیست
واقعا ً من دوستت دارم عزیز فاطمه!
غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست
با من ِ بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو
جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست
طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست
کربلا می خواهم آقا … التماست می کنم
نامه ام را مُهر کن هر چند که مکتوب نیست
خوب می دانی زلیخای
جنون با من چه کرد
پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم
نوح من ! خاصیت عشق است
امواج بلند
کشتی ات را بشکن و بنشین به طوفان دلم
ای عزیز زهرا ! ای خورشید رخ بر کشیده
در پس ابر ، ای سفر کرده ی هجران گزیده ،
تا کی تو همچنان در غیبت و ما این چنین
در هجران ؟ جهان جهانی نثار قدومت باد .
آیا هجران امروز ما به فردای وصال تو نمی رسد ؟
بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم
آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست
آوردنش تمام کلاف های عمرم را به بازار معشوق
فروشان برده ام وخودم را در جرگه
خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام.