شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهیدداریوش رضایی نژاد

 

همسر شهید رضایی نژاد در مورد روزهای آخر

زندگی شهید می‌فرمودکه: یک روز تلفن همراهش زنگ خورد.

داریوش دستش بندد.گفت:ببین کیه؟دیدم نوشته مشکوک

. گفتم: مشکوک دیگه کیه؟ گفت ولش کن. جواب نده.

چند روزیه زنگ می‌زنه و از من اطلاعات می‌خواد.

رقم خوبی هم پیشنهاد میده.

این روزهای آخر مرتب تماس می‌گرفت و دیگر

خبری هم از پیشنهاد رقم‌های بالا نبود.

فقط تهدیدش می‌کرد. آخر سر هم کار خودش را کرد.

محض اطلاع تیم مذاکره کننده


 

آرمیتا می گفت:

وقتی من بزرگ شدم، دانشمند شدم،
 آدم بدا اومدن منو کشتن،


لطفا منو پیش بابام خاک کنید . . .