ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
من را کشید یک گوشه ، گفت « مادر!
من باهاش صحبت کرده م .
این جور که فهمیدم چیز مهمی هم نبوده .
سر یه چیز کوچیک بحثشون شده.
دلش می خواد برگردن سر خونه زندگیشون.
تو هم با خانمش صحبت کن. » ساکش را برداشت.
در را باز کرد که برود. گفت
«مادر! ببینم چی کار می کنی ها.»
شهید حاج حسین خرازی
منبع : کتاب خرازی