شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهیدسیداحمدمقدم پور


بعدازآنکه برادر رستمى -از سرداران گروه شهید چمران

درستادجنگهاى نامنظم به شهادت رسید، به دوستان پیشنهاد

کردیم به دکتربگوییم سیداحمد مقدم‏پور را به جاى رستمى

بگذارد.سید، پانزده سال پیش از شروع جنگ در هوابرد

شیراز بود.سپس از آنجا استعفا داد و ریاست حسابدارى

یک شرکت را در شیراز عهده‏ دار شد. او به حدى به مال

دنیا بى‏توجه بود که وقتى دید ما ماشین کم داریم، به

شیراز رفت و وسایل شخصى خودش را فروخت و یک جیپ لندرور

خرید و به جبهه آورد تا از آن استفاده کند. آن‏قدر

عجله داشت که به محضر هم نرفت تا آن را به ثبت برساند.

بعد از شهادت سید، نتوانستیم دفترچه آن جیپ را

پیدا کنیم.   سید احمد مقدم پور

منبع : راوى: مهدى چمران، ر. ک:

دشت آزادگان در هشت سال دفاع مقدس، ص 534

لباسهای تو رو می شورم


اخوى; بیا یه دستى به چراغاى ماشین بزن. - شرمنده، کار دارم. دستم بنده. برو فردا بیا. -

باید همین امشب برم خط. بى چراغ که نمى شه. - میبینى که، دارم لباس هام رو مى شورم.

الآنم که دیگه هوا داره تاریک میشه. برو فردا بیا، مخلصتم هستم، خودم درستش مى کنم.

- اصلاً من لباس هاى تو رو مى شورم. تو هم چراغ ماشین من رو درست کن.

هرچقدر بهش گفت «آقامهدى! به خدا شرمندم. ببخشید. نمى خواد بشورى.»

گفتم «ما با هم قرارداد بستیم. برو سرِ کارِت بذار منم کارم رو بکنم.»   شهید مهدی باکری

منبع : کتاب باکری انتشارات روایت فتح