شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خدایامرا ببخش

خدایا
به تو پناه می برم که ظاهر_من دربرابردیده هانیکو
و درونم در آنچه که از تو پنهان می دارم زشت باشد،
و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی ،
توجه_مردم را به خود جلب نمایم،

و چهره_ظاهرم رازیبا نشان داده بااعمال نادرستی که

درونم را زشت کرده به سوی تو آیم،
تا به_بندگانت_نزدیک ،
و از خشنودی_تو دور گردم.

 



یا ودود:بسیار مهربان

پروردگارا
تو آگاهی از تمامی آنچه که در نهان است
وعالمی برآنچه که درظاهروفقط درظاهرآشکاراست
پروردگارم
آینده برای من مبهم است و پنهان
فرداها همیشه برایم شگرف و شگفتند
من ناتوان از دیدن راهم

شهیدمحمدجواد باهنر

اولین تابستانی بود که از قم می رفت کرمان.

رفته بود تک تک حجره طلبه ها را سر زده بود.

می گفت محیط شما باید تمیز و اسلام پسند باشد.

چند تا از طلبه ها را که دیده بود گفته بود:

« سر و وضع ظاهرتان باید طوری باشد که مردم فکر نکنند

نسبت به ظاهرتان بی مبالات هستید. »

هر جا که می رفت، تمیزی و نظم را هم با خودش می برد ...

شهید محمد جواد باهنر