دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای
را که علیه انقلاب طرحریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی
از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. شهیدمحمود کاوه
می گفت چند روز اول نتونستیم امام و زیارت کنم
یک شب طاقتم طاق شد .نیمه شب رفتم روی پشت بوم
یکی از ساختمون ها که مشرف بود به اتاق امام.
اتفاقا برق اتاق روشن بود امام داشتند نماز شب می خوندند.
میگفت وقتی به خودم اومدم دیدم دارم اشک می ریزم.
محمود کاوه
منبع : منبع : سایت سبک بالان
از پادگان تا خانه شان پیاده ده دقیقه هم راه نبود ولی یک ماه تمام خانه نرفت
بسکه کار را جدی گرفته بود . گاهی پدر و مادرش می اومدند دم در پادگان دیدنش!
شهیدمحمود کاوه
دویست و پنجاه نفر بسیجی بودند . باید از دیواندره می اوردیم شان سقز.
مسئول گروه اسکورت محمود بود. پایین گردنه ایرانخواه کمین خوردیم .
باران اتش باریدن گرفت روی سرمان . محمود حتی سرش را خم نکرد راست راست
می دوید این طرف ان طرف . داد می زد بچه ها را راهنمایی می کرد. اول بسیجی ها
را فرستاد کناره های ارتفاع بعد هم بچه های اسکورت را دو گروه کرد یک عده توی
خط اتش و حرکت شروع کردند به بالا رفتن از ارتفاع. محمود هم با چند نفر دیگر رفت
که گردنه را دور بزند می خواست برود پشت سر کومله ها زود فهمیدند که دارند رو دست
می خورند فرار کردند. خبر توی سپاه سقز پیچید . همه می گفتند گروه کاوه اولین
گروهی بود که یک عده نیرو رو صحیح و سالم رسوند سقز. می گفتند
خون هم از دماغ کسی نیومده. محمود کاوه
منبع : منبع : سایت سبک بالان