شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهادت/سنگ

شهادت سنگ را بوسیدنی کرد...

شهادتسنگ را بوسیدنی کرد

ایام دلگیری



در این ایام دلگیر و موازی
جهان بی تو چه دلتنگ است ، برگرد
دقیقا مثل عصر جاهلیت
خدا هم تکه ای سنگ است ، برگرد..

گر بخواندید بدانید که ما هم مردیم


ای دل من به خدا سنگ تر از سنگ تویی

گر چه با نای غم آهنگ هماهنگ تویی 


چه غریبانه از این کوی گذر می کردند

قهرمانانه خطر بعد خطر می کردند 


تو در اینجایی گلهای معطر رفتند

سوری ویاسمن ویاس وصنوبر رفتند 


تو مگر آهنی ای دل که چنین سخت شدی

دامن خاک گرفتی وسیه بخت شدی  


ای شهیدان منم وداغ شما می دانید

سوز نی های نیستان مرا میدانید 


چه کنم گر نکنم یاد شما چیست مرا

غیر از آن ارزش والای شما چیست مرا 


آه می دانم از این پس دل من هست شما

غم غربت زدگی منزل من هست شما 


ما چرا درک نکردیم شما را افسوس

نشنیدیم صدا بعد صدا را افسوس 


شرمساریم شهیدان که چنین پ‍‍‍‍ژمردیم

زنده ماندید شما ما همه اینجا مردیم 


سبز وپر بار شما ما همه بی بار وبریم

بال پرواز شما ما همه بی بال وپریم 


همه رفتید ودراین کوچه مرا گم کردید

چه شتابیست که با ساقی وبا خم کردید 


فرصتی نیست مرا بغض گلوگیر شده است

 جاده می خواندم اکنون تو مگو دیر شده است 


راه دور است ولی فرصت طوفانی هست

گر بخوانید مرا پای بیابانی هست  


  مرد آن نیست که از حادثه در بیم شود

روز تصمیم دلش بین دو کس نیم شود 


گر بخواندید بدانید که ما هم مردیم

مرگ بر ما اگر از راه بلا برگردیم

نفس


وقتی میان نفس وهوس جنگ می شود
قلبم بچشم برهم زدنی سنــــگ می شود
آقا ببخش که سرم گـرم زنــــــــــدگیست
کمتر دلم برای شما تنــــــــــــگ می شود.

ای دل من به خدا




ای دل من به خدا سنگ تر از سنگ تویی

گر چه با نای غم آهنگ هماهنگ تویی 


چه غریبانه از این کوی گذر می کردند

قهرمانانه خطر بعد خطر می کردند 


تو در اینجایی گلهای معطر رفتند

سوری ویاسمن ویاس وصنوبر رفتند 


تو مگر آهنی ای دل که چنین سخت شدی

دامن خاک گرفتی وسیه بخت شدی  


ای شهیدان منم وداغ شما می دانید

سوز نی های نیستان مرا میدانید 


چه کنم گر نکنم یاد شما چیست مرا

غیر از آن ارزش والای شما چیست مرا 


آه می دانم از این پس دل من هست شما

غم غربت زدگی منزل من هست شما 


ما چرا درک نکردیم شما را افسوس

نشنیدیم صدا بعد صدا را افسوس 


شرمساریم شهیدان که چنین پ‍‍‍‍ژمردیم

زنده ماندید شما ما همه اینجا مردیم 


سبز وپر بار شما ما همه بی بار وبریم

بال پرواز شما ما همه بی بال وپریم 


همه رفتید ودراین کوچه مرا گم کردید

چه شتابیست که با ساقی وبا خم کردید 


فرصتی نیست مرا بغض گلوگیر شده است

 جاده می خواندم اکنون تو مگو دیر شده است 


راه دور است ولی فرصت طوفانی هست

گر بخوانید مرا پای بیابانی هست  


  مرد آن نیست که از حادثه در بیم شود

روز تصمیم دلش بین دو کس نیم شود 


گر بخواندید بدانید که ما هم مردیم

مرگ بر ما اگر از راه بلا برگردیم