شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

هزارسال




سکوت حق مرا زیر پا نهاد افسوس

و برد از کف من طاقت و قرار اینک
هزار سال دلم در هواى تو جوشید
و مانده است به شوقت چو چشمه سار اینک

ای دل من به خدا




ای دل من به خدا سنگ تر از سنگ تویی

گر چه با نای غم آهنگ هماهنگ تویی 


چه غریبانه از این کوی گذر می کردند

قهرمانانه خطر بعد خطر می کردند 


تو در اینجایی گلهای معطر رفتند

سوری ویاسمن ویاس وصنوبر رفتند 


تو مگر آهنی ای دل که چنین سخت شدی

دامن خاک گرفتی وسیه بخت شدی  


ای شهیدان منم وداغ شما می دانید

سوز نی های نیستان مرا میدانید 


چه کنم گر نکنم یاد شما چیست مرا

غیر از آن ارزش والای شما چیست مرا 


آه می دانم از این پس دل من هست شما

غم غربت زدگی منزل من هست شما 


ما چرا درک نکردیم شما را افسوس

نشنیدیم صدا بعد صدا را افسوس 


شرمساریم شهیدان که چنین پ‍‍‍‍ژمردیم

زنده ماندید شما ما همه اینجا مردیم 


سبز وپر بار شما ما همه بی بار وبریم

بال پرواز شما ما همه بی بال وپریم 


همه رفتید ودراین کوچه مرا گم کردید

چه شتابیست که با ساقی وبا خم کردید 


فرصتی نیست مرا بغض گلوگیر شده است

 جاده می خواندم اکنون تو مگو دیر شده است 


راه دور است ولی فرصت طوفانی هست

گر بخوانید مرا پای بیابانی هست  


  مرد آن نیست که از حادثه در بیم شود

روز تصمیم دلش بین دو کس نیم شود 


گر بخواندید بدانید که ما هم مردیم

مرگ بر ما اگر از راه بلا برگردیم