ستاد جنگ های نامنظم

شهادت

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است!

یا اندر این زمانه، در باغ بسته است؟

خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست!

در بسته نیست پال و پر ما شکسته است!

خاکریز خاطرات

فرمانده

سلام فرمانده

راستی انروزها جنگ  سختی بود که تورا خواند

ولبیک گفتی برای ماهم

دعا کن در جنگ  نرمی که فراخوان شده ایم

بتوانیم افسری باشیم در دستان حضرت ماه

ای شهدا برای ما خاک نشینان هم دعا کنید

 که از شما مانده ایم واز جاده رانده

واگر نباشد ان نفس حق شما ما نیز خواهیم مُرد

دراین جنگ نرم

که مُردنش مساوی شده است با انکار حق

خدایا در جنگ نرم یاریمان کن

دعا

خدایا

الهی وربی من لی غیرک

چقدر دردهایم دلنشین میشود
وقتـی درمانم " تـویـی "
خدایا چه کنم که گناهم بسیار است
ودردی از این بالاتر مرا رسوانساخته است
خدایا دردم را درمانی
جایی دیگر هم نمیتوان مبرو جایی ندارم بروم
خدایا ببخش مرا که تویی....
الهی و ربی من لی غیرک

خدایا

قبله نما

خدایـــــــــــا! دلم به ســـــان قبله نماست

وقتی عقربه اش به سمت " تــــو " می ایستد...

آرام می شــــ‌ـــ‌‌ـود!

خدایا

چشمها

خدایا مرا نیز چشمی ده که آن به

خدایادوستت داریم

مرحوم حاج اسماعیل دولابی:

دستگاه خداوند از دستگاه حضرت یوســف(ع)کمتر نیســت .
 یکی از هم زندانی های یوسف خوابی را جعل کرد
و تعبیرش را از یوسف پرسید.
وقتی یوسف تعبیر کرد آن زندانی گفت دروغ گفتم
و خواب را از خودم ساخته بودم!
یوسف(ع) گفت : قضی الامر .
یعنی کار از کار گذشــــت و آن چه گفتم واقع خواهد شــد.
ما هم چند بار دروغی به خــــدا گفتیم دوستـــــت داریم .
بعد که ابتلائات و تبعات دوستی ظاهر شد
گفتیم خدایــا دروغ گفتیم.
خداوند فرمود: قضی الامر. یعنی کار از کار گذشـــــت
و به جمع دوستـــان ما ملحق شدی.
خدایـــــــــــا دوســـــتت دارم به همین سادگی…

خدامی داند

خدایا مرا ببخش

خدایا