شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهیدخرازی

نصفه شب، چشم چشم را نمى دید; سوار تانک، وسط دشت.

کنار برجک نشسته بودم. دیدم یکى پیاده مى آید.

به تانک ها نزدیک مى شد، دور مى شد.سمت ما هم آمد.

دستش را دورِ پایم حلقه کرد. پایم را بوسید. گفت

«به خداسپردمتون.گفتم«حاج حسین؟»گفت هیس!اسم نیار»

رفت طرف تانک بعدى. شهید حسین خرازی

منبع : [برگرفته از مجموعه کتب یادگاران |

انتشارات روایت فتح | فاطمه غفاری]