شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

تنهاراه پاسداری اسلام


ای خدا ! به جوانان این ملت توفیق حفاظت و حراستش را عطا فرما ،

تنها راه پاسدارى اسلام

وحدت مسلمین است و یک دل بودن و یک صدا بودن که اگر خداى ناکرده چنین نباشد ،

شکست پذیر خواهیم بود ، چون تفرقه بود که على (ع) را 25 سال خانه نشین کرد

و تفرقه بود که امام حسین (ع) را در صحراى کربلا تنها گذاشت. شهیدحسن قربانی سینی

آغاز جدایی



♡❤
پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام، اسماء به
حسنین علیهما السلام گفت: به نزد پدرتان علی علیه السلام
 روید و خبر شهادت مادر را به او برسانید .

حسنین علیهما السلام از خانه بیرون آمدند و در
 حالی که فریاد می زدند: «یا محمداه! یا احمداه!
الیوم جدد لنا موتک اذ ماتت امنا» ، وارد مسجد شدند
 و پدرشان را از شهادت مادر آگاه نمودند .

علی علیه السلام با شنیدن خبر، دگرگون شد و بی حال افتاد .
 آب به صورتش پاشیدند و به حال آمد.

با سوز و گداز فرمود:
«بمن العزاء یا بنت محمد کنت بک
اتعزی ففیم العزاء من بعدک;
ای دختر محمد صلی الله علیه و آله!

به چه کسی خود را تسلیت دهم.
[تا زنده بودی] مصیبتم را به تو تسلیت می دادم،
اکنون پس از تو چگونه آرام و قرار گیرم؟


┘◄ بیت الاحزان، محدث قمی، با ترجمه محمدی اشتهاردی، ص 249

نشانی ختم الله مان مجازی نیست

 علی ز همسفر نیمه راه می گوید

علی شکایت ما را به چاه می گوید:

"بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم

ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم"

چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود

که ما شفیق نبودیم و چاه محرم بود؟

رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم

میان برکه مال و منال غرق شدیم

به ما که مرد خداییم کفر چیره تر است

قلوب خلق ز"لیل المبیت" تیره تر است

حکیم واصل حق گفته است:"این سخن که منم

حجاب چهره جان می شود غبار تنم"

میان حق و علی خاک هم حجاب نشد

یکی ز مردم خاکی "ابو تراب" نشد

ببین ز جانب بازار کیست می اید؟

نگاه کن به گمانم علی ست می اید

به چند درهم ناچیز چشم دوخته است

علی برای عروسی زره فروخته است

در این میانه یکی پاک و رستگار نماند

به جز پلیدی مشتی گناهکار نماند

مکن شفاعت انان که رستگارانند

که مستحق کرامت گناهکارانند

بیا به خانه ی دل هل نزول کن اقا

بیا و خواهش ما را قبول کن اقا

به سر براهی ما احتیاجی ایا هست؟

سیاهی دل ما را علاجی ایا هست؟

نشانی ختم الله مان مجازی نیست

به نقش مهر جبین هایمان نیازی نیست

خدا گواست که من بوی یار می شنوم

صدای صیقل بر ذوالفقار می شنوم

میان باطل و حق چند استخاره کند؟

مگر که فکر مرا ذوالفقار چاره کند...

میان سینه ما خلق بی وفا .افسوس

برای حضرت مولا نمانده جا .افسوس

"علی علی" است به لبهایمان ولی پیداست

هنوز در شب دل هایمان علی تنهاست

دیگرآن خنده زیبـــــا به لب مــــــــولا نیست

دیگرآن خنده زیبـــــا به لب مــــــــولا نیست


همه هستندولى هیچ کسى زهـــــــــرا نیست


قطـــــره اشک علــــــــى تا به ته چاه رسید


چاه فهمید کسى همچـوعلـــــــــى تنها نیست