همسر شهید برونسی می گوید:
آمده بود مرخصی ، روی بازوش جای یک تیر بود که در
آورده بودند ولی جای تعجب
داشت چون اگر توی عملیات
تیر خورده بود تا بخواهند عمل کنند و گلوله را در
بیاورند
خیلی طول می کشید. با اصرار من ،ماجرا را تعریف کرد.
گفت :تیر که خورد به بازوم،بردنم یزد، چیزی به شروع
عملیات نمانده بود. از
بازوم عکس گرفتند، گلوله ما
بین گوشت و استخوان گیر کرده بود.من باید
زود
بر می گشتم ولی دکتر می گفت باید خیلی زودتر عمل بشی
. متوسل به اهل
بیت(علیهم السلام) شدم.
توی حال گریه و زاری خوابم برد شاید
هم یک حالتی
بود بین خواب و بیداری. جمال ملکوتی
حضرت ابالفضل (علیه السلام) را زیارت
کرم که آمده