شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شب عملیات


شب عملیات که می شد
بعضیها معرکه راه می انداختن بچه مرشد!
جااااان مرشد
اگه گفتی حالا وقت چیه؟
بعد همه با هم می گفتند:
وقت خداحافظیـــــه......
هر کدوم این شهدا وقتی به سفر می رفتند
برای مادرانشان قامتی داشتن علی اکبری....!
اما حالا....... از سفر برگشته اند،
با قامتی علی اصغری...


♥•٠·
♥•٠·♥•٠·♥•٠·♥•٠·♥•٠·♥•٠·♥•٠·♥•٠·♥•٠·

شهید-روضه خوانی

اومد پیشم گفت: خیلی دلم گرفته. روضه میخونی؟؟؟
شاید دیگه فرصت نباشه!!
گفتم! برو شب عملیاته! خیلی کار دارم!!
رفت و با دوستش برگشت! اصرار که فقط چند دقیقه!!
خواهش میکنم.
3تایی نشستیم
گفتم:چه روضه ای؟
گفت:دلم هوای عباس کرده!
منم شروع کردم!
ای اهل حرم میر علمدار نیامد.علمدار نیامد!
سقای حرم سید و سالار نیامد.علمدار نیامد!
کلی وقت با همین2بیت گریه کردند.رهاشون کردم
 ب حال خودشون!
عملیات با رمز یا ابالفضل العباس شروع شد.
بیسیم زدم وضعیتشو بپرسم
گفتند:چند لحظه قبل شهید شد با دست
بریده و نارنجک به دست !