شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

فرمانده

داخل که شدیم، دیدم بسیجی جوانی توی ستاد فرماندهی

نشسته. گفتم: بچه بلند شو برو بیرون. الان اینجا جلسه است.

یکی از کسانی که اونجا بود، سرش را به گوشم نزدیک کرد و

گفت: این بچه، فرمانده‌ی گردان تخریبه...

برگی از خاطرات شهید حسن باقری


روزگار جبهه ها یادش بخیر

 روزگار جبهه ها یادش بخیر

 صدای نظم گروهان و طنین پای چپ، 

      صدای فش فش بیسیم در پی اخبار خط، 

 صدای سنبه تخریب، مین ضد نفر 

        و هزاران نوای عشق، میان میدان نبرد، 

  هنوز ادامه دارند؛

هنوز ادامه دارند، در صدای نبض شفا،

زیر گوش های پزشک، 

   صدای شن کش برزگر، روی تن خاک 

  و صدای پتکُ نفس،  در دل کوه، 

  ادامه دارید هنوز، یاران قدیم.

نتیجه تصویری برای شین مثل شهید

شهادت


═════════ ♥ೋღ☃ღೋ♥ ═══════════
عباس به هنگام شهادت مسئول گروه تخریب قرارگاه کربلا بود،
 اما از این مسئولیت های مهم قبلی خود هیچ چیز نمی گفت. هربار
که از او پرسیدم:«در جبهه چه می کنی؟» می گفت:«هیچ کار»،
خدمتگزار بچه های رزمنده هستم.   شهید عباس عسگریمنبع : سایت صبح
═════════ ♥ೋღ☃ღೋ♥ ═══════════

ثبت نام جبهه

کنکور که دادیم، آمد در خانه‌مان و گفت برویم.

دستم را گرفت و برد. ثبت نام و بعد هم اعزام.

توی منطقه، وقتی پرسیدند کجا می‌خواهید بروید،

زود گفت: «تخریب».

با آرنج، آرام زدم به پهلویش. از چادر که بیرون آمدیم،

گفتم: «دیوونه! چرا گفتی تخریب؟»

گفت: «آخه اینجا نزدیک‌تره.»

 قافله شهداء Qafeleh.ir  قافله شهداء Qafeleh.ir  قافله شهداء Qafeleh.ir