شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

فاطمه ای ام ابیها

فاطمه! ای ام ابیها!
تو پاره تن پدر بودی. تو را می بوسید و تو نیز می بوسیدی. می بویید، 
به جای خویش می نشاند، آخرین وداعش با تو بود
 و اولین خیر مقدم ازتو
چرا تو عزیزترین مردم برایش بودی؟ آیا چون فقط دخترش بودی!
 او که دختران دیگر نیز داشت.
 تو را از بهشت گرفته بود و دامنت جایگاه
شکوفه های سرخ ولایت کبرای حق بود.
 تو جوابگوی پرسشی بودی که دیگران مانده بودند.
 بازو و پهلویت، نشان از مرزبانی حریم ولایت و امامت دارد.

شهادت ام ابیها فاطمه زهرا تسلیت

 یینه ی پلکها ترک می خواهد
زخم جگر انگار نمک می خواهد

با گریه بیایید به دادش برسیم
مادر وسط کوچه کمک می خواهد

یازهرا



هر چند کہ خستہ است، بر میخیزد
با درد نشستہ است، بر میخیزد

تا نام *علے* میشنود، با آنکہ
پهلوش شکستہ است، بر میخیزد...

اللهم عجل لولیک الفرج

تعبیر خواب حضرت زینب (س ) توسط پیامبر


 

به هنگام رحلت رسول خدا (ص ) امیرالمؤ منین (ع )

و فاطمه زهرا(س ) هر دو خوابى دیدند که

دلیل بر فوت رسول خدا بود، از این رو شروع به

گریه و زارى کردند. زینب (س ) نزد رسول خدا(ص ) آمده گفت :

اى جد بزرگوار! دیشب در خواب دیدم که بادى

سیاه وزیدن گرفت و دنیا را تیره و تار ساخت ،

تاریکى همه جا را فرا گرفت و مرا از سویى

به سوى دیگر مى برد. درخت تنومندى را دیدم

و از شدت وزش باد به آن درخت چسبیدم .

آن باد درخت را از جاى کند و بر زمین انداخت .

بعد به شاخه بعد به شاخه بزرگى از شاخه هاى

آن درخت آویختم ، آن را نیز کند. به شاخه اى

دیگر چسبیدم ، آن نیز شکست

. به یکى از دو شاخه فرعى آن چسبیدم ،

آن نیز شکست . در این حال از خواب بیدار شدم .

رسول خدا (ص ) در حالى که مى گریست ،

خطاب به زینب فرمود:

آن درخت جد تواست و شاخه

نخستین مادرت فاطمه است ،

دومى پدرت على و آن دو شاخه دیگر، برادرانت ،

حسنین مى باشند که دنیا با فقدان آنان

سیاه مى گردد، تو در ماتم آنان لباس سیاه به تن خواهى کرد.

« السلام علیک یا زینب کبری (س) »