شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهید علی صیاد شیرازی

چه حالتی بهتر از اینکه آدمی حزن و اندوه حوادث گذشته و

ترس و خوف از وقایع اینده را نداشته باشد. و این نمی شود مگر به

فرموده ی قران کریم

« بلی من اسلم وجهه الله و هو محسن فله اجره عند

ربه ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون» شهیدعلی صیاد شیرازی

امیرجبهه های غرب وجنوب

گفتیم: «امیر! جبهه های غرب را بیشتر
 دوست داری یا جنوب را؟»
گفت: «جنوب را؛ چون شهید شدن در گرمای جنوب
 مثل شهید شدن در صحرای کربلاست و من هم دوست دارم
با عطش شهید شوم، در بیابانی سوزان.»
در یکی از گرم ترین روزهای مرداد ماه،
در منطقه شلمچه، پیکری عطشان و غرق به خون را دیدیم.
او کسی نبود جز امیر یارمحمدی، مسئول گروهان
 کوثر از گردان حضرت زهرا سلام الله علیها،
 از لشکر 10 سیدالشهداء علیه السلام.

منبع : برگرفته از کتاب دو رکعت عشق/ علیرضا قزوه

شهادت امیر


امیر گفت:
مادر این شهید را می­ شناسی؟
خوب دقت کردم و با دو دست بر سرم زدم و گفتم:
وای امیر! خدا مرگم بدهد, این که خودت هستی.
امیر از روی شوق خنده­ معنا­داری کرد و گفت:
مادر این بود روحیه ­ای که از آن صحبت می­کردی؛
 این بود شهامت تو؟
آری این آخرین­ باری بود که به مرخصی می­ آمد؛
او رفت و شهید شد.
براساس خاطره ­ای از مادر شهید امیر پیرنظر