شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

اقا جان کعبه تحمل دارد




یازده پله زمین رفت به سوی ملکوت

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت آقا
تکیه بر کعبه بزن کعبه تحمل دارد

نسل خلیل



از نسل خلیلیم و تبر در دستیم

ما بت شکنان معبد نمرودیم
ما منتظریم کعبه روشن گردد
دیری است پی اجازت معبودیم

نشانه حق


کلید داری کعبه نشانه حق نیست
کسی است حق،که در آن بی کلید می آید
و حاجیان همه یک روز صبح می گویند
چقدر بر تن کعبه ،سفید می آید

یوسف فاطمه




یوسف فاطمه! کی طنین دلنواز انا بقیه الله
 تو از کعبه مقصود ، جانها را معطر می نماید.
کی کعبه ،به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت
طواف عشق می گذارد وجان در سعی وصفای نگاه
تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد.
برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای
قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم

کعبه


 رخ کریم تو از کعبه می دمد فردای
ازیـن سـرای گـل روزگار می‌بـینم
بتاب شمس پس ابر غیب، ای موعود
زمـانه در کـف قـوم شـرار می‌بـینــم

به حَقِ خوبآنتــــ بآزگرد مولآ جآن


چه فـَرقـے مے کند

در عَصــرِ ارتبآطآتــــ نَفَس بکشَمـ

یآ قرون وسطآ

وَقتے خبَری از تــــو نبــآشَـد

دوره ے جآهلیتــــ استــــ

به حَقِ خوبآنتــــ بآزگرد مولآ جآن

کعبه چشمـ انتظآر توستــــ
................................
اللهم عجل لولـ♥ـیـک الـفرج 

وضو


من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدستة سرو
من نمازم را، پی "تکبیره الاحرام" علف می خوانم
پی "قد قامت" موج

کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهر به شهر
"حجرالاسود" من روشنی باغچه است