ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
دفعه آخر که اومد مرخصی حال و هواش فرق کرده بود.
انگار می دونست آخرین دیدارمونه .خواست حرف بزنه،اشک تو چشماش حلقه بست.
با چشم گریون گفت:"دوست دارم گمنام باشم، دلم می خواد قبرم مثل حضرت زهرا مخفی باشه."
دست آخر هم به آرزویش رسید.
هنوزم که هنوره جنازه اش پیدا نشده. گمنام موند و بی نشون....
راوی: پدر شهید عباس سلطانی
مادر نوشت:
روضه ای که دلم را می سوزاند این است که کودکی مادرش را صدا می زند و جوابی نمیشنود:
کَلّمینی یا أمّاهُ...أنا اِبنُکَ الحُسین...
یا حضرت مادر دعایمان کن...دعای مادر حتما مستجاب است.
سلام دوست خوبم
در صورتی که تمایل داشتین تا وبلاگتون رو به 1000 مدیر وبلاگ در میهن بلاگ معرفی کنم به سایت بنده مراجعه کنید. این کار فقط با قیمت ؟؟؟؟؟ انجام می شه
موفق باشید
من بازدید کننده نمیخوام همین دو سه نفرم خوبن
خدایا
باز هم میخواهم از تو:
سهم دستانم! بخشش
سهم چشمانم! عشق
سهم پاهایم! معرفت
سهم دهانم! ذکر
سهم قلبم! محبت
و سهم لحظاتم را انسانیت ببخش
سلام /بسیار ممنون وسپاسگذار //الهی امین