یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان منست نامه تو خط امان منست
ای نگهت خواستگه آفتاب بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده دیدار ما
مرحوم آغاسی
مجتبی م
سهشنبه 17 شهریور 1394 ساعت 10:30 ب.ظ