مرد با آن قیافه حق به جانب آمده بود مدرسه ،« تا نمره قبولی فرزندم را نگیرم نمی روم.»
بعضی ها می گفتند آقای رجایی! طرف آدم بانفوذی است. یک قبولی که به جایی بر نمی خورد !
می گفت :« مدرسه جای تلاش و کوشش است، بچه این فرد جای یک
بچه با استعداد را اشغال کرده است. »
غروب که می رفت، مرد همچنان تحصن کرده بود. رو به سرایدار کرد و گفت :
« به آقا پتو و آب و چای بدهید که خواستند تا صبح بمانند اذیت نشوند. »
از نمره خبری نبود که نبود. شهید محمدعلی رجایی
منبع : منبع: کتاب « خدا که هست » نوشته مجید تولایی