شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

یا امام رضا علیه الاف تحیه والثنا


سلیمان در باغ ،کنار امام رضا علیه السلام
 نشسته بود ومحو صورت زیبا و صوت دلنشین و
کلام گیرای امام بود.ناگهان گنجشک کوچکی
سرآسیمه آمد و خود را روی عبای امام انداخت.
جیغ میزد و نوکش را تند تند به هم میزد.
امام رو کردند به سلیمان و فرمودند:
عجله کن این چوب را بگیر برو زیرسقف ایوان ،
مار را از لانه ی این گنجشک دور کن.
سلیمان چوب رابرداشت و دوید.زیر سقف
ایوان لانه ی کوچکی بود و جوجه های وحشت زده ی
گنجشک،درون لانه منتظر بودند مادرشان
برایشان کاری کند؛
مادر خوب می دانست به کجا باید پناه ببرد....


عجیب نیست این که گنجشک کوچکی از ترس خطری که
در کمینش نشسته به دامان امام زمانش پناه ببرد.
باورش کجا سخت است این که حجتِ پروردگار
بر روی زمین،آوای پرنده ای را معنا کند؟
عجیب منم،که دستم همیشه در دستِ پدریِ
اوست وباز،بالا و پائینِ روزگار بی تابم می کند
 وخیال بی پناهی به وحشتم می اندازد!
عجیب،این فراموشیِ من است....
❤اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدیا چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 02:17 ب.ظ

پست یا امام رضا بسیار زیبا بود ممنون

ان شاالله حداقل مثل اون گنجشک باشیم

بی نشــــــــــــــان چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 09:05 ب.ظ http://neda3-14.blogfa.com

خراب کرده ام آقـــــا خـــودت درستش کن
امیــــــد آخــــر دنیــــا خودت درستش کن
نمـــــانده پشت ســـر من پلی که برگردم
خراب کرده ام آقــــا خـــودت درستش کن
ببیـــن چگونه به هم خورده کار من ماندم
به حق حضرت زهـــرا خودت درستش کن
گرفت دست مـــــرا هرکسی ، زمینــم زد
شکست بال و پــرم را خودت درستش کن
سفـــــال توبه خـود را شکسته ام از بستر
ک ترک شده امــــا خودت درستش کن
اگـــــرچه پیش تـــو در خلوت آبرویم رفت
برای محشــــر کبری خودت درستش کن
ثمــــــــر نــــداده درخت الهی العفـــــوم
به پیش صاحب نجوا خودت درستش کن
شکسته بال و پر من ولی دلم تنگ است
سفر به کرب وبلا را خـــــودت درستش کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد