پنجوین. موقع رفتن چشممان افتاد به یک بسیجی مجروح داخل کانال.
البته زخمش چندان عمیق نبود. از دست ما هم در آن موقعیت کاری برنمی آ مد.
وقت برگشتن از عملیات او را از کانال بیرون آوردیم و با خودمان بردیم.
پسر شیرین زبانی بود و می گفت: من شهید شده ام؛
ولی نمی خواهم خانواده ا م بفهمند، چون تک فرزند هستم بی طاقت می شوند.
منبع : منبع : بر گرفته از ماهنامه فرهنگ ایثار