شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

هادی جان

 

در این دنیا که نگاهی گذرا میکنم بهترین روزهای عمرم انروزهایی بود که با بچه های شهدا دم خور بودم ودستی از مهر بر روی سرشان می کشیدم وانقدر با همدیگر دوست بودیم که اکنون که بزرگ شده اند وسامان گرفته اند بیاد انروزها همدیگر را محکم در اغوش می گیریم

اینروزها برایم سخت شده نفس کشیدن یکی از انهایی که بهترین دوستم بود سرطان گرفته است. هادی پسر شهیداست که اینروزها سالگرد پدرش نیز هست سوم خرداد را می گویم، بهترینم بودی هادی جان وحال نفسهایم به شماره افتاده است اشکهایم در هق هق لحظه هایم تورا  به یاد میاورم ،اشکهایم رادیگر از پدر ومادرم هم نتوانستم مخفی کنم انقدر برایم عزیز هستی که بودنت برای من ارزشمند است هادی جان  میدانم دنیاست و نمی شود ماند وهر کداممان روزی این دیار را به دیار مولوفمان ترک میکنیم والان نوبت تو شده ونمیدانم نوبت من کی است

رفیقان میروند نوبت به نوبت **خوش انروزی که نوبت بر من اید

هادی جان من رو هیچ وقت تنها نگذار دوستت دارم از عمق جان

سلام ای غروب غریبانه ی دل سلام ای طلوع سحرگاه رفتن سلام ای غم لحظه های جدایی خداحافظ ای شعر شب های روشن خداحافظ ای شعر شب های روشن خداحافظ ای قصه عاشقانه خداحافظ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد