شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

دلخوشی



تمام دلخوشیم یک نگاه کوچک اوست

ز چیست یار من از من کنار می گیرد
اگر که یار نخواهد به جلوه غم ببرد
دل زهیر چو شبهای تار می گیرد

خاطره


سرهنگ2 بود یا سرگرد.در
ارتش برای خودش جایگاهی به حساب می آمد.
در لشکر92 مستقر بودیم.آمد و اصرار کرد که
 کاری خصوصی دارد.گفتم شاید در
 این اوضاع نابسامان آمده دنبال مرخصی.

بغض کرده بود.التماس میکرد شب ها
 که با بچه های دکتر چمران به
 عملیات می روید،مرا هم با خود ببرید.
دوست داشت همراه بچه های داوطلب بسیج و
سپاه و نیروهای دکتر چمران به شکار تانک برود؛
آن هم در عملیات های چریکی و پر خطر...

این یک بعد از ظرفیت عظیم ملت ماست...

بر اساس خاطره ای از زبان
حضرت امام خامنه ای(حفظه الله)