شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

اشراف

یک عده‌ای زندگیشان را گذاشته اند، مرزها و خارج
از مرزها را رصد می‌کنند و شما راحت نشسته اید
و حداقل یک دعا هم نمی کنید!!!

هیچ کس در اشراف امنیتی تشکیلاتی مثل ارتش، اداره
اطلاعات، سپاه شک ندارد و زحمتی که
این ها برای امنیت می‌کشند.

یکی از چیزهایی که روز قیامت ممکن است ما را
 گیر بیندازد این است که شما وفاداری و معرفت خود
 را به عرصه ظهور نرساندید! حداقلش
این بود که باید دعا می‌کردید!

حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد

خاطره


سرهنگ2 بود یا سرگرد.در
ارتش برای خودش جایگاهی به حساب می آمد.
در لشکر92 مستقر بودیم.آمد و اصرار کرد که
 کاری خصوصی دارد.گفتم شاید در
 این اوضاع نابسامان آمده دنبال مرخصی.

بغض کرده بود.التماس میکرد شب ها
 که با بچه های دکتر چمران به
 عملیات می روید،مرا هم با خود ببرید.
دوست داشت همراه بچه های داوطلب بسیج و
سپاه و نیروهای دکتر چمران به شکار تانک برود؛
آن هم در عملیات های چریکی و پر خطر...

این یک بعد از ظرفیت عظیم ملت ماست...

بر اساس خاطره ای از زبان
حضرت امام خامنه ای(حفظه الله)