عبد الباقی، فرزند علامه طباطبایی می گوید:
هفت، هشت روز مانده به رحلت هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت،
فقط زیر لب زمزمه می کرد: ✿ «لا اله الا الله!» ✿
حالات ایشان در اواخر عمر، دگر گون و مراقبه شان شدید شده بود و کمتر
«تنـــا,ل» می کردند، و (مانند استاد خود، مرحوم آیت الله قاضی) این بیت
حافظ را می خواند و یک ساعت می گریست؛ ☂ «کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟!» ☂ همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید:
«در چه مقامی هستید؟
فرموده بودند: «مقام تکلم».
سائل ادامه داد: «با چه کسی؟»
فرموده بودند: «با حق».┘◄ مرحوم عبدالباقی طباطبایی فرزند ارشد علامه طباطبایی(ره)
مرحوم علامه طباطبائی میفرمودند:
گاهی بعضی صفات زشت در وجود انسان است نمی تواند آن صفت زشت و بد را از خود دور کند نمیتواند خودش را از ان صفت شستشو بدهد،
*عاجز می شود * آن وقت است که باید عجــــزش را محضر خدای متعال عرضه بدارد
بگوید خدایا *عاجزم*
تلاش کردم نتوانستم درمان کنم
یا طبیب من لاطبیب له خـــــود به دادم بــــــــــرس ای طبـــــیب!
استاد معظم شیخ علی فروغی