شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خیرخواه باشیم

همیشه خیر خواه باشیم ولو در عالم

ذهنمان چون عالم ذهن مقدمهء عالم عمل است.

شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی


╗═════════════════════════════════════╔
♥¨*•.¸ ✿ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ✿ ¸.• *¨♥
╝═════════════════════════════════════╚

شهید عبدالله میثمی

محله ى مسجد فین اصفهان بود و هیات رقیه خاتون. هر کس وارد هیات مى شد،

تازه باید مجوز ادامه ى راه مى گرفت. شرطش این بود که دفعه ى بعد یک نفر را

با خودش بیاورد. فکر هیات از عبداللّه بود و اسمش از آقاجون. خیلى به عبداللّه و رحمت اللّه

کمک کرد این هیات را راه بیندازند. یک صندوق قرض الحسنه هم داشتند. هر کس

هر قدر مى توانست مى داد. هر وقت هم پشیمان مى شد، مى توانست پس بگیرد.

صندوق کار راه اندازى شده بود براى مردم محل.   شهید عبد الله میثمی

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مریم برادران

شهید میثمی


عراق منطقه را زیر آتش گرفته بود.

چند خمپاره سوت کشان به سمت ما هجوم آوردند.

حاج آقا را مجبور کردیم بیاید داخل سنگر.

سنگر کوچک بود و در مواقع عادی، دو نفر هم حاضر

نمیشدند داخل آن بشوند؛ ولی آن شب چهار

پنج نفر به آن پناه بردیم.

حاج آقا میثمی می گفت: " میدانی چرا

ما در جای به این کوچکی جامان شد؟

" گفتم :نه! گفت:"بخاطر ترس!
اگر انسان از خدا هم بترسد، دنیا برای

او کوچک می شود."

شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی