شناسایى عملیات خیبر بود. مسئول محور بودم و باید خودم براى توجیه منطقه، مى رفتم
جلو. با چند نفر از فرمانده گردان ها، سوار قایق شدیم و رفتیم. موقع برگشتن، هوا
طوفانى شد، بارانى مى آمد که نگو. توى قایق پر از آب شده بود. با کلى مکافات موتورش
را باز کردیم و پارو زنان برگشتیم. وقتى رسیدیم قرارگاه، از سر تا پا خیس شده
بودیم. زین الدین آمد، ماجرا را برایش تعریف کردیم. خندید و گفت «عیبى نداره. عوضش
حالا مى دونین نیروهاتون، توى چه شرایطى باید عمل کنند شهید
مهدی زین الدین منبع : برگرفته
از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی