شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خانه دل

خانه ات که اجاره ای باشد
دائم به کودکت می گویی:
میخ نکوب!
روی دیوارها نقاشی نکش!
و مراقب خانه باش!


اما این همه مراقبت برای چیست ؟!

چون خانه مال تو نیست؛
مال صاحبخانه ست . . .
چون این خانه دست تو امانت است.


خانه دلت چطور !؟
خانه دل
تمامش مال خداست؛


در خانه ی خدا
نقش گناه کشیدن
و میخ گناه کوبیدن
ممنوع

خانواده


همین که زن برای خدا و از روی آگاهی بتواند بخش عظیمی
از جامعه را در میدان خانه و خانواده،
خوب اداره کند، این جهاد است.
شهید دکتر بهشتی

یادتان نرود چه بچه هایی بی بابا شدن..


یادتان نرود چه بچه هایی بی بابا شدن...
یادتان نرود چه سفره هایی
 بی پسر خانواده باز شد...

 یادتان نرود چه نگاهایی
که به در خونه خشک شد....

یادتان نرود چه حسرتهایی تو
 دل
جانبازای صبورمون موند
 که یک بار با پسرشون
 بدون سرفه حرف بزنن...
خدایا ما را قدردان خون شهدا قرار بده
شادی روح مطهر این شهیدان بزرگوار
وهمه شهدای گرانقدر
از صدر اسلام تا به امروز و شفای همه
جانبازان اسلام
صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین
التماس دعای فرج

حضرت رسوا اکرم صلی الله علیه واله وسلم


حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم:   خَیْرُ الرِّجالِ مِنْ اُمَّتِىَ الَّذینَ لایَتَطاوَلونَ عَلى اَهْلیهِمْ وَ یَحِنّونَ

عَلَیْهِمْ وَ لا یَظْلِمونَهُمْ؛ مکارم الاخلاق، ص 216

 بهترین مردان امت من کسانى هستند که نسبت به خانواده

خود خشن نباشند، اهانت نکنند، دلسوزشان باشندوبه آنان ظلم نکنند.

شهید بهشتی


روز جمعه بود که خدمت اقای بهشتی رسیدیم.

یکی از دوستان گفت: یکی از مقامات خارجی به

تهران اومده و از شما تقاضای ملاقات داه.

آقای بهشتی گفتند: من برای روزهای جمعه

برنامه دارم . باید به امورات خانواده بپردازم.

به بچه ها دیکته بگم و تو درساشون کمک کنم .

در کارهای منزل هم ،کنار خانمم باشم. البته اگه

امام دستور بدن قضیه فرق میکنه.

  شهید محمد حسینی بهشتی

منبع : سیره شهید بهشتی ص 70

شهید حسن شوکت پور



تا اومدم دست به کار بشم سفره رو انداخته بود.

یه پارچ آب ، دوتا لیوان و دو تا پیش دستی

گذاشته بودسرسفره.نشسته بودتاباهم غذارو شروع کنیم

. وقتی غذا تموم شد گفت: الهی صد مرتبه شکر،

دستت درد نکنه خانوم.تا تو سفره رو جمع میکنی منم

ظرفها رو میشورم.گفتم:خجالتم نده ، شما خسته ای ،

تازه از منطقه اومدی . تا استراحت کنی ظرفها

هم تموم شده . نگاهی بهم انداخت و گفت: خدا کسی

و خجالت بده که میخواد خانومشو خجالت بده .

منم سرمو انداختم پایین و مشغول کار شدم .

  شهید حسن شوکت پور

منبع : حدیث آرزومندی ص 108