شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

می گویند پُشتِ سر ِ مُسافــر



می گویند پُشتِ سر ِ مُسافــر

اگر آب بریزید؛برمی گردد


اَشکِ من .. از آب هم زُلال تَـر استـــ


چرا مسافــر ِ من بر نمی گردد…؟

ساعت عمر



ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

کویر


تیغ اگربارد،ازابر به جای آب

ماکویریم و برآن سینه سپر سا زیم

محمدرضا اغاسی

آب

بچه ها یکی یکی شهید میشدند... کار او شده بود سینه خیز رفتن میان مجروحان.
آب میخواستند، آب نبود...
با یک کلمن آب برگشت...سینه خیز میان بچه ها،
به شوق آب رساندن...صداشان بلند بود :
- یا اباصالح المهدی ادرکنی ... آب مانده بود دستش...همه شهید، همه چاک چاک...
هرکدام از آنها برای خود یک گردان بودند..یک لشکر...
ساعت دو بعد از ظهر اخبار گفت عملیات فرمانده کل قوا
 با سه کیلومتر پیشروی موفق بوده است...مردم خوشحال از
این پیروزی...
اما او گریه میکرد... شصت
 نفر از یاران مانده بودند
زیر آفتاب داغ...همه شهید ، همه چاک چاک


شهید ردّانی پور