بچه که بودم بابام بهم
میگفت درسهات رو بخون
برات حتما دوچرخه می خرم.
گاهی تشرمیرفت نخونی
ممکنه تنبیهت کنم
هیچ وقتم تنبیهم نمی کرد
راستش از اون روزها خیلی گذشته
طوری که من یه خرده
بزرگتر شدم بماند وبماند
یادم به یه چیزی افتاد گفتم
بلا تشبیه بلا تشبیه
خداوند هم به من گفته که
وعمل صالحات ......
ولی من گاهی انقدر ابلیس مسخره ام می کند
وفریبم میدهد که
یادم میرود خداوند به چه امر کرده
وچه بر سرم اورده ابلیس
وگاهی مرا گفته تادیب کند ولی نکرده
ومرا با همان مرحمت خویش
تا سر حد خجالت ،در زمین فرو
رفتن تادیب کرده
یادم میاید پدرم تنبیهمان نکرد
ولی وقتی درخانه بودیم
با حرفهایش بیشتر تادیب میشدیم
وحال ماجرای من شده است وحضرت دوست
خدایامرا ببخش بخاطر ان گناهانی
که انجام دادم وان کارهایی
که فکر کردم عمل صالح است
وفقط ریا بود ببخش خدایا
من انسانم ونمیدانم وکمکم کن که
اثرهم لا یعلمون نشوم