حضرت
عیسی - علیه السلام - با اصحاب خود به کنار دریا رسیدند ، حضرت بسم الله
گفتند و بر روی آب روان شدند ؛ یکی از اصحاب هم که مردی کوتاه قامت بود بسم
الله گفت وروانه شد ، و به عیسی – علیه السلام - رسید ؛ در آن وقت عجب کرد
و به خودش گفت : این عیسی روح الله است که بر روی آب راه می رود ، من هم
همین طور ، پس فضیلت او بر من چیست؟ همین که این به خاطرش گذشت ، به آب فرو
رفت، پس استغاثه به حضرت کرد وحضرت دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و
گفت: چه گفتی؟ گفت: چنین چیزی به خاطرم گذشت. حضرت فرمود: از حدّ خود بیرون
شدی و خدا بر تو خشم کرد، توبه کن! پس توبه کرد و به حال اول خود بازگشت .