شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

حاج حسین بصیر

از فرماندهی لشکر،حکم فرماندهی تیپ
را برایش آورده بودند. سریع با فرمانده
لشکر تماس گرفت و گفت: من باید فکر کنم.
همین طوری که نمی شود! فردا که دوباره آمدند،
 حاجی به حکم فرماندهی تیپ، جواب مثبت را داد.
من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم:
 چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟ حاجی هم گفت:
 دیروز در آن حالت نمی توانستم فکر کنم و
تصمیم بگیرم.راستش رفتم و باخودم فکر کردم،
 امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند،
اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از
 من بگیرند و بگویند: «از این پس باید به عنوان
 یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی»، من چه
 عکس العملی نشان خواهم داد؟ اگر ناراحت و
غمگین شوم، پس معلوم می شود برای رضای خدا
این مسئولیت را قبول نکرده‏ام. ولی اگر برایم
 فرقی نداشت، مشخص می‏شود که این مسئولیت را
 برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول
کرده‏ام و فرقی ندارد که در کجا خدمت کنم.
چون دیدم اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را
 از من بگیرند، برایم فرقی ندارد، لذا قبول کردم.
 سردار شهید حاج حسین بصیر
منبع : پا به پای باران، ص58

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد