چند ساعت قبل از شهادت، او به من گفت:
«من همه کارهایم را انجام داده ام یعنی واقعاً
آمده ام که شهید بشوم.» من گفتم:
«در جبهه بودن و کارکردن هم نوعی سعادت و خدمت است،
حتماً لازم نیست که انسان، شهید بشود ...»
در جوابم گفت: « ماندن برای من دیگر مشکل شده است،
با توجه به این که زیاد در جبهه بوده ام
و ... دیگر برای من سخت است که بمانم.»
احساس کردم اندوه سنگین فراق دوستان و
همسنگران بر دل او سنگینی می کند و
دیگر مرغ روحش، آرامش ماندن ندارد...
مدتی نگذشت که به آرزوی دیرینه خویش رسید
و به جوار قرب حق، راه یافت.
راوی : کاظم فکری (همرزم شهید)
شـادی روح شــهدا صــلوات