ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
یکصد و هفتاد و پنج حنجره فریاد
یکصد و هفتاد و پنج پنجره لبخند
یکصد و هفتاد و پنج دانه تسبیح
بسته همه دستشان به رشته پیوند
یکصد و هفتاد و پنج کوه دماوند
**
ذکر خدا بر لباند تا به قیامت
آن همه وجدان خوشا و این همه غیرت
عکس امام و پلاک و مُهر و وصیت
بنده دنیا شدند این سو، جمعی
دل نتوانند کند از زن و فرزند
**
بسته مبین دستشان پرندهتریناند
آینههای شهید کشور دیناند
اهل جنوناند، اهل بیت یقیناند
کاش که دلدادگان مصلحت غرب
این همه دستان باز را نفروشند!
**
آب فروشان مباد دین بفروشند
آبروی خلق بیش از این بفروشند
اسب و سوار و لگام و زین بفروشند
یوسف ما را به هند و چین بفروشند
وای که هر کدخدا شده است خداوند!
**
آمدهاند از مسیر شام غریبان
طبل بزن هان! بگو ببارد باران
گریه کنید ای درختهای خیابان
یکصد و هفتاد و پنج ماه درخشان
یکصد و هفتاد و پنج یوسف دربند!
علیرضا قزوه