شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

یاستارالعیوب


خدای عیب پوش
یکی ازدوستان شیخ

به قصد زیارت شیخ از منزل خارج می شود .

در بین راه اندیشه گناهی به سرش می زند .

به منزل شیخ که می رسد و می نشیند ،

شیخ می گوید :فلانی ! در چهره توچه چیزی می بینم ؟

دردل می گوید:// یا ستار العیوب !//

شیخ می خندد و می پرسد :

چه کار کردی آنچه می دیدم محو و ناپدید شد.؟