شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهیدبختیاروند


زمان شاه بود. همه سرصف ایستاده بودیم که

چند نفر با کارتن های موز و کیک، وارد مدرسه شدند.

قبل از اینکه موز و کیک به هر نفر بدهند،

ازش می پرسیدند: «طرفدار شاهی یا خمینی؟»

اگه می گفت شاه، بهش می دادند. نوبتش که شد

دیدم با چهره ی سرخ شده، کیک و موز را گرفت،

زد زمین وبا فریاد گفت:« نه موز و کیکتون رو میخوام،

نه شاه نادونتون رو.من عاشق امام هستم.»

بعدش هم از مدرسه دوید بیرون. مادرش می گفت:

اون روز بعد از مدرسه، رفت هرچی پول توجیبی داشت،

عکس امام خرید و آورد خونه و

با سنجاق چسبوند روی سینه اش.

شهید بختیار احمدی

منبع : گلاب سیاه ، ص8