ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله
پیدا شد که گناهان هرروزش رادرآن یادداشت می کرد،
گناهان یک روز او این ها بود:
سجده نماز ظهر طولانی نبود
زیاد خندیدم
هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر اضافه کرده بود که:
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر 16 ساله کوچکترم
یک دفترچه کوچک داشت که همیشه همراهش بود
وبه هیچ کس هم نشانش نمیداد. یک بار یواشکی
آن را برداشتم ببینم داخلش چه چیزی می نویسد.
فکرش را می کردم! تمام کارهای انجام شده
در روزش را نوشته بود. مثل اینکه: سرکی داد زده!
چه کسی را ناراحت کرده! به کی بدهکار است! و...
همه را نوشته بود؛ ریزو درشت. نوشته بود که
یادش باشد در اولین فرصت، صافشان کند.
شهید دکتر محمد علی رهنمون
منبع : یادگاران،ص4