ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
سلام! وارث تنهای بی نشانی ها خدای
بیت غزل های آسمانی ها نیامدی و
کهن سال هایمان مردند شکسته ،
پیر و مریضند نوجوانی ها چقدر تهمت ناجور
بارمان کردند چقدر طعنه که : « دیوانه ها ، روانی ها!»
کسی برای نجات شما نمی آید کسی نمی رسد از پشت
ندبه خوانی ها مسیح آمدنی ! سوشیانت! ای موعود! تو هر
که هستی از آن سوی مهربانی ها بگو به حرف بیایند
مردگان سکوت زبان شوند و بگویند بی زبانی ها
هنوز پنجره ها باز می شوند و هنوز تهی ست کوچه
از آواز شادمانی ها و زرد می شود و دانه و
دانه می افتد کنار پنجره ها برگ شمعدانی ها...