شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهید صیاد شیرازی




زمان جنگ وقتی فرمانده نیروی زمینی بود چند

ماه خونه نیومده بود . یه روز دیدم در میزنن .

رفتم پشت در ، دو نفر بودند. یکیشون گفت:

منزل جناب سرهنگ شیرازی همینجاست؟ دلم هری ریخت .

گفتم حتما براش اتفاقی افتاده. گفت:

جناب سرهنگ براتون پیغام فرستاده.

بعد یه پاکتی بهم داد. اومدم تو حیاط و پاکت رو باز کردم.

هنوز فکر میکردم خبر شهادتش رو برام اوردن. باز کردم

دیدم یه نامه توش گذاشته با یه انگشتر عقیق. نوشته بود:

برای تشکر از زحمت های تو . همیشه دعات میکنم .

از خوشحالی اشک توی چشمام جمع شد.

  شهید علی صیاد شیرازی

منبع : خدا میخواست زنده بمانی ص8