ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
میگفت: من از خدا خواستهام و با او پیمان بستهام که قبل از شهادت، آن قدر زجر بکشم
که به خاطر هیچ گناهى بازخواست نشوم؛ پاکِ پاک خدا را زیارت کنم. در مرحله دوم عملیات،
همان برادر (یعنى عسکرى مقدم) مجروح شد و وسط میدان مین افتاد، امکان اینکه او را به
عقب منتقل کنیم، وجود نداشت. وقتى با مرحله بعدى عملیات آن منطقه را تصرّف کردیم،
با پیکر شهید عسکرى مقدم مواجه شدم. او مسافت زیادى را به طور سینه خیز آمده بود
سر انگشتانش زخم برداشته بود. هواى گرم خوزستان در خردادماه هم گواهى می داد
که لب تشنه شهید شده است. شهید عسکری مقدم
منبع : راوى: حسین وفایى، ر. ک: این راه بی پایان، ص112.