
به حقیقت برو و بگو آمدم،
اگر گفتند: اینجا چرا آمدى؟
بگو: به کجا روم و به کدام در رو کنم؟
این ره است و دگر دوم ره نیست این در است او دگر دوم در نیست
اگر گفتند: به اذن کى آمدى؟
بگو: شنیدم
بر ضیافتخانه فیض نوالت منع نیست در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته
اگر گفتند: تا بحال کجا بودى؟
بگو: راه گم کرده بودم
اگر گفتند: چى آوردى؟
بگو: اولا دل شکسته، که از شما نقل است:
در کوى ما شکسته دلى میخرند و بس بازار خود فروشى از آن سوى دیگر است
و ثانیا:
جز ندارى نبود مایه دارایى من طمع بخششم از درگه سلطان من است
و ثالثا:
الهى آفریدى رایگان، روزى دادى رایگان، بیامرز رایگان، تو خدایى نه بازرگان
ادامه مطلب ...