در زمان بارداری خواب دیدم ناگهان پسرم از من فاصله گرفت
و هر کاری می کردم نمی توانستم نجاتش بدهم.
همیشه ترس از دست دادنش در جانم بود . . .
شب شهادتش خواب دیدم که یک عده که لباس گروهک کومله
را بر تن داشتند پسرم را به ضرب گلوله به شهادت رساندند.
دیگر برایم یقین شده بود که به شهادت میرسد و فردای
آن روز خبر شهادتش را برایم آوردند.
*** شهید غلامعلی ابراهیمی ***v