جوانها و چند نفر از بزرگترهای فامیل را برای تفریح می برد کرج. جوانها در مینی بوس
شروع کردند به همخوانی؛ شعر هم شعر معروف طاغوتی آن زمان ! صدای پیرمردها
در آمده بود که : خجالت بکشید، به جای این مزخرفات ، قرآن بخوانید. صدای رجایی
همه را ساکت کرد: تلاش و جنبش و پرتو امید سرای جاودان می دهد نوید به راه زندگی
با صفا و مهر به درگاه خدا میتوان رسید... شعر حماسی جوانها را به وجد آورده بود.
همه همراه رجایی همخوانی می کردند. زبان جوانها را خوب بلد بود شهید محمدعلی رجایی
منبع : منبع: کتاب « خدا که هست » نوشته مجید تولایی