ابوالفضل وعلی اکبر هم میرفتند.
روز عاشورا چه میشد؟
حضرت برمیگشت یا می ایستاد و میجنگید؟
در زمان ما یک نفر پیداشد که گفت
«اگر من تنها بمانم وهمه دنیا در مقابل من باشند،
از راهم برنمیگردم».
آن شخص امام ما بود که دیدیم
یک انسان حسینی وعاشورایی چه کرد...
روی دستش پسرش رفت ولی قولش نه!
نیزه ها تا جیگرش رفت ولی قولش نه!
این چه خورشید غریبیست که با حال نزار
پای نعش قمرش رفت ولی قولش نه!
شیرمردی که در ان واقعه هفتادو دوبار
دست غم برکمرش رفت ولی قولش نه!
هر طرف می نگری نام حسین است و حسین
ای دمش گرمسرش رفت ولی قولش نه!